سهند ما

پسر كوچولوي ما

1394/4/14 9:59
نویسنده : مامان سهند
530 بازدید
اشتراک گذاری

عزيز دلم ، روز شنبه 13 تير ماه 94 ساعت 5 بيمارستان صارم وقت غربالگري مرحله اول ات بود . اون روز عصر با سر درد شديد به خونه رسيدم و يك ساعت بعد هم بابايي رسيد خونه و ديد كه من دارم از شدت سر درد گريه مي كنم، با دوربين اش ازمون فيلم گرفت و  توي فيلم گفت كه اينقدر مامانتو اذيت نكني ، اما به نظر من خستگي اداره و گرماي تير ماه  بود كه اذيتم مي كرد، نه تو عزيز دلم ...

بگذريم خلاصه آماده شديم و با كلي خوراكي شيرين كه لازم بود قبل از سونو و آزمايش بخوريم راهي بيمارستان صارم شديم . 

با ديدن محيط بيمارستان و مامانايي كه مثل خودم بودن، سر دردم فراموش شد  با بابايي (سه تايي) وارد اتاق سونو شديم  وقتي آقاي ذكتر مهربون صداي قلب كوچولوتو پخش كرد بابايي فكر كرد صداي قلب منه محبت و از دكتر خواست كه دوباره پخش كنه ... لحظه اي كه توي مانيتور ديديمت خيلي حس نابي داشتيم و دكتر گفت كه همه چيز خدا رو شكر نرماله و به احتمال زياد يه گل پسر داريم ... دوستت داريم سهند عزيزمون و منتظرت هستيم .

 

 

پسندها (4)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سهند ما می باشد